وبلاگ رهسپار قدیمی نوشت: به جز عملیات کربلای 5 که از سخترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس بود و هفتهها طول کشید مابقی عملیاتها حدوداً یک هفته تا 10 روز بعد از شروع آنها دشمن از بازپسگیری مناطق از دست داده ناامید میشد و تقریبا آرامش نسبی بر آن منطقه حاکم شده و نیروهای عمل کننده پایان مأموریت گرفته، بر میگشتند.
عملیات بیت المقدس نیز در پایان مراحل اول و دوم خود از این امر پیروی کرد؛ وقتی در مرحله دوم عملیات تا مرز بین المللی دشمن را عقب رانده شد عملاً مأموریت ما در منطقه تمام شد و ما مجدداً به شهرک دارخوین برگشتیم.
چند روزی در شهرک دارخوین که بودیم اخبار مختلفی میشنیدیم از جمله اینکه بزودی خرمشهر آزاد میشود، یا اینکه گفته میشد آزادی خرمشهر به زمان و عملیات دیگری موکول شده است.
یک شب هنگام بر پایی نمازجماعت مغرب و عشاء که ناگهان صدای رگبار تیرهای رسام کل شهرک را پر کرد و آسمان آنجا از انفجار منورهای رنگی روشن شد! نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است یکدفعه شایع شد که خرمشهر آزاد شده و این تیراندازی بابت همین آزادی خرمشهر است.
همه خوشحال شدند و گفتیم چه خوب شد که به این زودی دشمن شکست خورد! اما این شادی با اعتراض فرماندهان که چرا مهمات را تلف میکنید خبری نشده و خبری از آزادی خرمشهر نیست به پایان رسید. اما همین شایعه آزادی خرمشهر طلیعهای شد که دو هفته بعد از آن خرمشهر به فضل الهی آزاد شد.